اگر صاحب فرزند شده اید و قصد دارید نامـی زیبا انتخاب کنید، اسم آنیسا مـی توانید درون این مطلب کـه فهرست اسامـی زیبای خارجی انـه هست یکی را برگزینید. اسم آنیسا درون این مطلب فهرست این نام های خارجی انـه را بـه همراه تلفظ صحیح آنـها را مشاهده مـی کنید.
این نام های زیبا ریشـه فرانسوی، انگلیسی، ترکی، یونانی، لاتین و هندی دارند.
اسم خارجی (ریشـه فرانسوی)
اسم تلفظ معنی
الف
آتنا atena : اسم آنیسا درون اساطیر یونان، خدای اندیشـه، هنر، دانش، و صنعت
آتنـه : آتنا درون اساطیر یونان، خدای اندیشـه، هنر، دانش، و صنعت
آریـان ariyan : بانوی بسیـار مقدس – نام مـینوس پادشاه اساطیری یونان
آزاله azale : گلی خوشبو کـه معمولا بـه شکل قیف یـا زنگوله هست و بـه رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده مـیشود.
آلیس alis : بانوی نجیب زاده، اصیل، خانم با اصل و نسب
اورانوس : نام هفتمـین سیـاره منظومـه شمسی
ایده : فکر و اندیشـه، رأی
ب
برلیـان berelian : الماس تراش داده شده کـه درخشش و زیبایی خاصی دارد.
ر
راشل rashel : راحیل
رز roz : گلی از خانواده گل سرخ دارای گلهایی بـه رنگهای مختلف
رزیتا rozita : گل رز کوچک
ژ
ژاسمن : یـاسمن
ژاسمـین : یـاسمن
ژاکلین : ژاکلین
ژانت : مونث ژان (ژان = یحیی، یوحنا ، خداداد)
ژانین : نام دریـاچه ای درون یونان
ژانیتا : نام شـهری درون یونان درون کنار دریـاچه ای بـه همـین نام
ژربرا : گلی زینتی بـه شکل مـینا ولی بسیـار درشت تر از آن بـه رنگهای صورتی که تا سرخ
ژرویرا : ژریرا
ژینوس : باهوش، نابغه، ژینا
س
سولینا solina : ریشـه فرانسه-ترکی بـه معنی رسمـی، مقدس، موقر، محترم، با احترام، با تشریفات
سی بل si bel : نام ربه النوع خاک
سینره : گیـاهی زینتی و نیز دارویی با گلهایی کـه در اواخر زمستان و اوایل بهار شکوفا مـیشوند، پامچال فرنگی
ف
فلور : گل
ک
کاترین katrin : پاک، بی آلایش
کاملیـا kamelia : گلی درشت و زیبا بـه رنگ سفید و صورتی کـه در بهار ظاهر مـیشود.
کلارا : نام راهبهای ایتالیـایی
م
مارگریت : گلی زیبا بـه رنگ سفید
ماگنولیـا : گلی درشت و خوشبو بـه شکل تخم مرغ
مانیوک : نام گیـاهی با ریشـه های ضخیم و دارای نشاسته بسیـار
ن
نادیـا nadiya : امـید، آرزو
نانسی nansi : نام شـهری درون فرانسه
و
ونوس venoos : الهه زیبایی یونان – ستاره زهره
ویوات : گل بنفشـه
اسم خارجی (ریشـه یونانی)
اسم تلفظ معنی
الف
آتنایـا : آتنا، مظهر اندیشـه و هنر و دانش، نام الهه یونانی ، زئوس خدای خدایـان
آتوسا atusa : نام کوروش پادشاه هخا
آرامـیس aramis : آرامش و راحتی
آرتمـیس artmis : درون اساطیر یونان، خدای شکار و دوقلوی آپولون، همچنین نام شیرزنی کـه فرمانده نیروی دریـایی کمبوجیـه درون جنگ بین ایران و یونان بود.
آرتیمـیس artimis : آرتمـیس، درون اساطیر یونان، خدای شکار و دوقلوی آپولون، همچنین نام شیرزنی کـه فرمانده نیروی دریـایی کمبوجیـه درون جنگ بین ایران و یونان بود.
آسنات asenat : نام همسر حضرت یوسف و فوتی فارع کاهن شـهر آون (یکی از مناطق مصر) بود.
آماتیس amatis : نوعی کوارتز شفاف بـه رنگ بنفش یـا صورتی کـه در جواهرسازی بـه کار مـیرود.
آنیس anis : انیسون، مقاومت و اعتراض
آنیسا anisa : ریشـه یونانی-فارسی به معنی مبارز بزرگ – آنیس یونانی بـه معنای مقاومت و اعتراض + الف تانیث فارسی. اسم آنیسا درون فارسی بـه معنی همانند عشق، درون آذری بـه معنای مانند خاطره
ارغنون arghavan : مخفف ارغنون (نام سازی است)
اطلس atlas : پارچه ابریشمـی، دیبا
اطلسی atlasi : یونانی-فارسی، اطلس(معرب) + ی (فارسی) گلی شیپوری و خوشبو بـه رنگهای سفید، صورتی، ارغوانی، یـا سرخ
اقاقی aghaghi : اقاقیـا،درختی زینتی کـه گلهای سفید خوشـهای ومعطر دارد.
اقاقیـا aghaghiya : درختی زینتی کـه گلهای سفید خوشـه ای ومعطر دارد.
اقلیما Eghlimā : نام آدم(ع)
اقلیمـیا Eghlimia : اقلیما،نام آدم(ع)
الماس almas : نام سنگی قیمتی
الماس خاتون : یونانی-فارسی، الماس (یونانی) + خاتون (فارسی) بانوی مانند الماس
النا elena : نورانی
انیسون : آنیس، مقاومت و اعتراض
اورنینا : ربه النوع فراوانی نعمت
اورینا : در اساطیر یونان، الهه آسمانـها و حامـی عشق آسمانی
ایساتیس eisatis : مقدس و فرخنده – نام شـهر یزد درون متون یونانی
پ
پانته آ : نام همسر آبرداتاس کـه در زمان کوروش، پادشاه شوش بود.
د
دیـانا diana : درون اساطیر رومـی الهه ماه، جنگلها، حیوانات، و زنان هنگام وضع حمل، دیـانا درون معبدش درون رم بـه عنوان الهه باکره مورد احترام بود، او مطابق آرتمـیس درون اساطیر یونانی است.
دینارگیس : یونانی-فاسی دینار(یونانی) + گیس(فارسی)، دارای مویی بـه رنگ طلا ، نام زنی درون منظومـه ویس و رامـین
ر
رانا rana : مصحف رایـای انار
رخسانا : رکسانـه، روشنک،از شخصیتهای شاهنامـه، نام داراب و همسر اسکندر مقدونی
رکسانا roksana : روشنک،رکسانـه،از شخصیتهای شاهنامـه، نام داراب و همسر اسکندر مقدونی. بـه معنای نور و روشنایی نیز آمده است.
رکسانـه : روشنک ، رکسانا،از شخصیتهای شاهنامـه، نام داراب و همسر اسکندر مقدونی
روشنک roshanak : از شخصیتهای شاهنامـه، نام داراب و همسر اسکندر مقدونی
رونیکا ronika : یونانی-فارسی عامل پیروزی ، پیروز کننده ، خوش یمن. درون فارسی بـه معنای روی نیک هم آمده است.
ریتا rita : مروارید
ریما rima : نام حیوانی است.
س
ساردین sardin : یونانی-فرانسه سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیـه بـه شاه ماهی
سردین : یونانی-فرانسه سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیـه بـه شاه ماهی
سمارسیس : ساردین، سردین، نوعی ماهی شبیـه بـه شاه ماهی
سوفی sufi : حکیم
سی سام si sam : نام مگابات
ش
شقاقل shaghaghel : گیـاهی پایـا با برگهای معطر و ریشـه های ضخیم و خوراکی
ط
طاووس tavoos : طاووس، معرب از یونانی، پرنده ای با پرهای رنگارنگ، نام یکی از صورتهای فلکی نیم کره جنوبی، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
ل
لاریسا larisa : نام شـهری درون کنار دجله
لورا lora : نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی
لیوسا liosa : یونانی-فارسی لیوسا از اسامـی قدیمـی و انـه ایرانی هست که بـه معنی خورشید است.
م
مایـا maya : در اساطیر یونان مادر هرمس، درون اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی
مرسیـا mersiya : ریحان
ملیسا melisa : بادرنگبویـه
ملیکا melika : یونانی-فارسی درون زبان پارسی ملیکا بـه معنای فرشته، درون زبان یونانی نام معشوقه زئوس، درون زبان عربی نام مادر حضرت مـهدی(عج)و بـه معنای ملکه، درون زبان آشوری نیز ملکه معنا مـیدهد، گروهی از گیـاهان علفی چند ساله از خانواده گندمـیان کـه خودرو هستند.
ن
نارسیس narsis : یونانی-فارسی لاتین از یونانی، نرگس، نام جوانی زیباروی درون اساطیر یونان کـه وقتی صورت خود را درون آب دید عاشق خود شد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل بـه گل نرگس گردید.
نرگس narges : گلی خوشبو و زینتی با گلبرگهای سفید و زرد
ه
هاله hale : معرب از یونانی حلقه نورانی سفید یـا رنگی کـه گاهی گرد ماه یـا خورشید دیده مـیشود.
هلن helen : فرانسه از یونانی روشنایی، نور، درون اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت کـه جنگ تروا بـه خاطر او روی داد.
هلنا helena : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، درون اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت کـه جنگ تروا بـه خاطر او روی داد.
هلیـا helia : خورشید
هلینا helina : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، درون اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت کـه جنگ تروا بـه خاطر او روی داد.
اسم خارجی (ریشـه انگلیسی)
اسم تلفظ معنی
الف
آرالیـا araliya : نام عمومـی گروهی از گیـاهان علفی، درختی، و درختچه ای کـه بعضی از آنـها زینتیاند.
آزالیـا azaliya : گلی خوشبو کـه معمولاً بـه شکل قیف یـا زنگوله هست و بـه رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده مـیشود.
ت
تلما telma : امـید و آرزو
ک
کارمن karman : قرمز
ل
لی لی li li : ظریف و شکننده
لینا lina : آبشار کوچک
اسم خارجی (ریشـه لاتین)
اسم تلفظ معنی
الف
آلبا Ālbā : سحر سپیده روشنی صبح
ت
تلما telma : امـید و آرزو
ر
رامونا ramona : نگهبان عاقل
رزا : نام گل رز
رزالین : مانند گل رز
روبینا robina : یـاقوت قرمز
ریجینا : با شکوه، ملکه وار
س
سالسا salsa : تند و تیز- نوعی سس اسپانیـایی
سالویـا saloviya : نام گلی است
ف
فلورا felora : فلوریـا،در رم باستان، الاهه گلها و بارآوری
فلوریـا feloriya : فلورا، درون رم باستان، الاهه گلها و بارآوری
ک
کاملین kamelin : گیـاهی با گلهای زرد و کوچک
کامـیلا kameliya : محافظ مبعد ، نام ی جنگجو درون افسانـه تروا
گ
گلوریـا : مجلل، بزرگ، سرافراز
ل
لیبرا : (بهر ب) آزاد
لیلیـان : نام گل، نور نوربخش
لیندا linda : قشنگ، زیبا
م
ملینا melina : عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل
مونیکا : مشاور
ه
هیلدا hilda : نیرومند، قوی. ریشـه این نام آلمانی مـیباشد و در آلمانی قدیم بـه معنی پیروز درون جنگ بوده است.
اسم خارجی (ریشـه ترکی)
اسم تلفظ معنی
الف
آتلار atlar : اطلس، حریر – پارچه نرم و لطیف
آلتنای aletnai : زر، طلای ناب
آلما alma : سیب، کنایـه از زیبایی
آلیش alish : شعله، شعله گیر
آماندانا amandana : آماندا، درون امان، درون پناه تو
آنا ana : مادر
آنالی anali : برخوردار از محبت مادر، کنایـه از نور چشمـی مادر
آی سودا ay suda : ماه درون آب
آی پارا ay para : ماه پاره، ماه نو
آی تای ay tay : مانند ماه
آیتک ay tak : مانند ماه
آیحان ay han : پاک و آراسته همچون ماه
آیدا ayda : شاد، خوش
آیدان aydan : مانند ماه ، بانوی زیبا رو ، ی کـه چهره اش همچون ماه زیباست.
آیسل aysel : زیبا و درخشان مانند ماه
آیسو aysu : مرکب از آی بـه معنای ماه بعلاوه سو بـه معنای آب ، ماه و آب ، زیبارو ، با طراوت و درخشنده
آیلا ayla : هاله دور ماه
آیلار aylar : زیبا رویـان، خوبرویـان، هاله دور ماه
آیلما aylma : تاب ماه
آیلی ayli : مـهتاب
آیلین aylin : هاله، هاله ماه
آینا ayna : آینـه، آبگینـه، شیشـه، زیبارو، بانوی سپید چهره
آیدینا āydinā : بـه معنی روشن و مبارک، (به مجاز) زیبا رو.
آیسان aysan : ترکی-فارسی آی ( ترکی) + سان ( فارسی) زیبا، مانند ماه
آیناز Āynāz : ترکی-فارسی آی( ترکی) + ناز ( فارسی) موجب فخر و مباهات ماه
آینام āy-nām : ترکی-فارسی [آی = ماه + نام = (در قدیم) (به مجاز) نشان ، اثر ، صورت ، ظاهر ، مشـهور]. روی هم بـه معنی نشان و اثر ماه ؛ دارای صورت و ظاهر ماه؛(به مجاز) زیبارو.
آینوش āy-nush : ترکی-فارسی ماه جاویدان؛ (به مجاز) نور ماهی کـه پر فروغ و همـیشگی است. زیبایی زوال ناپذیر .
آتاشا ātāshā : ترکی-فارسی آتاش = آداش = همنام ، هم اسم + ا (پسوند نسبت) منسوب بـه آتاش ؛ (به مجاز) هم نام.
آتاناز Ātā-nāz : ترکی-فارسی نازنین بابا
آریسان arisan : ترکی-فارسی مرکب از آری بـه معنای آریـایی بعلاوه پسوند مشابهت، ی کـه مانند آریـاییـان اصیل و نجیب است. درون ترکی هم بـه معنی پاکدامن آمده است.
آلا گل ala gol : ترکی-فارسی آلا( ترکی) + گل (فارسی) ، گل رنگی، نام بزرگترین تالاب جهان واقع درون شمال آق قلا کـه در این اواخر نابود شده.
آلا گل alma gol : ترکی-فارسی
آلما : گل سیب،کنایـه از زیبایی و تر و تازگی
آناشید ana shid : ترکی-فارسی مرکب از کلمـه ترکی آنا بـه معنای مادر و کلمـه فارسی شید بـه معنای خورشید. زیباروی مادر ، مایـه دلگرمـی و روشنایی زندگی مادر، مظهر خورشید
آی پری aypari : ترکی-فارسی آی(ترکی) + پری(فارسی) ماه پری
آی سا aysa : ترکی-فارسی آیسا ، آی( ترکی) + سا(فارسی) زیبا، مانند ماه
آیتن aytan : ترکی-فارسی آی( ترکی) + تن ( فارسی) مـهوش، مـه پیکر
آیدیس āydis : ترکی-فارسی (آی = ماه + دیس (پسوند شباهت))، شبیـه بـه ماه ، مانند ماه ، بـه زیبایی و تابندگی ماه ؛ (به مجاز) زیبا رو .
ارتاش artash : مرکب از ار( شوهر) + تاش (پسوند همراهی)
ارمغان armaghan : رهاورد، سوغات، هدیـه
الما alma : سیب
المـینا elmina : سیب سفید
الین elin : (ال= ایل+ ین (پسوند نسبت) منسوب بـه ایل؛ (به مجاز) هم نژاد و هم خون
اماندا amanda : آماندا، درون امان، درون پناه تو
ایدا ayda : آیدا، شاد خوشحال
ایلار eilar : مانند ماه، ی کـه مانند ماه زیباست.
الشن elshan : شادی بخش ایل ،مایـه شادی طایفه، حاکم، رهبر ، حکمران یک منطقه
المـیرا Elmirā : ترکی-فارسی ال (ترکی) + مـیرا (فارسی)، ایل مـیرا فدایی ایل
الناز Elnāz : ترکی-فارسی ال (ترکی) + ناز (فارسی)، ایل ناز موجب نازش ایل
ب
بیگم beygom : بـه صورت پسوند همراه با بعضی نامـها مـی آید و نام جدید مـیسازد مانند فاطمـه بیگم، عنوان زنام منسوب بـه خانواده های سلطنتی و بزرگان
بارلی barli : فارسی-ترکی بار(فارسی) + لی(ترکی) مـیوه دار، سودمند
بیبیگل bi bi gol : ترکی-فارسی بیبی(ترکی) + گل( فارسی)، بیبی عنوانی احترام آمـیز به منظور زنان سالخورده
بیبیناز bi bi naz : ترکی-فارسی بی بی( ترکی) + ناز(فارسی) ، بیبی عنوانی احترام آمـیز به منظور زنان سالخورده
پ
پارلا parla : درخشنده و نورانی
پارلار parlar : درخشان، منور، پخش کننده نور
پینار pinar : سرچشمـه
ت
تارلا tarla : کشتزار
تامـیلا tamila : بخشنده
تانسو tansu : تمـیزی، پاکی، زیبایی، زلالی چشمـه، شبنم صبحگاهی
تایماز taimaz : بی نظیر، بی همتا
ترلان tarlan : پرندهای از خانواده باز شکاری
تلناز talnaz : موی قشنگ
چ
چیچک chi chak : گل
خ
خانم,خانوم khanom : خانم، کلمـه خطاب بـه زنان و ان، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، بـه صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامـها مـیآید و نام جدید مـیسازد مانند ماه خانم، خانم گل
خانم گل khanom gol : فارسی خانم(ترکی) + گل(فارسی) خانمـی کـه از زیبایی و لطافت چون گل است.
د
دادلی dadli : شیرین و نمکین
دایـان dayan : سرافرازی
درنا dorna : پرندهای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز شبیـه لک لک کـه به صورت گروهی پرواز مـی کند، نام یکی از صورتهای فلکی
دنیز deniz : دریـا
دورسین dorsin : باقی بماند
ژ
ژالین zhalin : شعله آتش
س
سارالماز saralmaz : ناپژمردنی، بدون خزان
سارای saray : ماه زرد، ماه شب چهارده ، مرکب از ساره (زرد)+ آی (ماه)
ساغر saqar : جام
ساناز sanaz : نوعی گل، نادر، کمـیاب
سانای sanay : مـهنام، بلند آوازه و گرامـی، بی قرار
سانلی sanli : معروف، نامدار
سلدا selda : کوهستان
سلنا selena : سولنا، خدای ماه، مجازا ماه
سلینا selina : بـه فتح سین، مرکب از سلین ترکی بعلاوه پسوند نسبت فارسی، مانند سیل، خروشان، نام رودخانـه ای درون آذربایجان کـه از قره داغ سرچشمـه مـیگیرد.
سودا sevda : عشق، سودا
سوگل sogol : سوگلی
سوگلی sogoli : مورد محبت و علاقه بسیـار، محبوب
سولماز solmaz : همـیشـه شاداب
سونا sona : زیبای آبها
سونای sonay : زیبا روی، ماه شب چهارده ،قویی کـه پرهای سرش سبزرنگ بوده تعلق بـه ماه داشته باشد.
سویل sevil : دوست داشته شده
سوین sevin : عشق، محبت، علاقه شدید
سایـا saya : ترکی-فارسی درون ترکی یک رنگ و بی ریـا و در فارسی بـه معنای ساینده است.
سایمان sayman : ترکی-کردی سایمان درون کردی بـه معنی مانند سایـه ودر ترکی بـه معنی خوان بزرگ،محاسب مـیباشد.
سولینا solina : فرانسه-ترکی رسمـی، مقدس، موقر، محترم، با احترام، با تشریفات
ش
شایلی shayli : بی همتا
شایلین shaylin : بی همتا
شلاله shalale : آبشار
شاران sharan : گردنبند مروارید
شانلی shanli : عربی-ترکی شان(عربی) + لی( ترکی)، پرافتخار، مشـهور، شایـان تحسین
ص
صاباح sabah : ترکی از عربی صبح
صاباح گل sabah gol : ترکی-فارسی صاباح(ترکی) + گل(فارسی) مرکب از صاباح(صبح) + گل
گ
گزل gazal : زیبا
گلین golin : عروس
گوهر تاش gohar tash : فارسی-ترکی گوهر(فارسی) + تاش(ترکی) همتای گوهر
ل
لاچین lachin : شاهین شکاری
م
ماشگانا mashgana : مـهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیـار قدیم درون روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است.
ماهنی mahani : ترانـه
منجوق monjogh : نوعی زینت بـه شکل گوی کوچک کـه برای تزیین ر روی لباس، گل سر، و مانند آنـها دوخته یـا چسبانده مـیشود.
ماه بیبی mah bi bi : فارسی-ترکی ماه(فارسی) + بیبی(ترکی) بانویی کـه چون ماه زیبا و نورانی است.
ن
نارمـیلا narmila : ترکی-فارسی غنچه، شکوفه، خصوصا شکوفه گل انار
نازلار nazlar : فارسی-ترکی
نیک تاش nik tash :فارسی-ترکی نیک(فارسی) + تاش(ترکی) همتا و مانند نیکان
ه
هورتاش hur tash : فارسی-ترکی هور(فارسی) + تاش(ترکی) آنکه چون خورشید نورانی است.
ی
یـارات yarat
یـاشیل yashil : سبز کبود، سبز چمنی، کبود
یـامور yamur : باران
یغما yaghma : غارت، تاراج، غنیمت،نام شـهری درون ترکستان کـه مردمان زیبا و صاحب جمال دارد.
یلدوز yaldoz : اولدوز
اسم خارجی (ریشـه ارمنی)
اسم تلفظ معنی
الف
آرمـینـه armine : ارمنی، ارمنی
آلنوش alnosh : عروس جاودانی دریـا، زیبا و دلربا
آنوش anosh : از پایتختهای قدیم ارمنستان
س
سدا : نام قهرمان یکی از داستانـهای ارمنی
گ
گیلدا : (گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن، آف، ساختن) (به مجاز) پرورش یـافته مردم گیل (گیلان)
ل
لیدا lida : برگرفته از نام کشور قدیمـی لیدیـا
م
مارینا marina : دارنده هر چیز ارزشمند
ماهایـا mahaya
ن
نارینـه narine : ظریف
نازیک nazik : نازی، منسوب بـه ناز
و
وارتوش vartosh : گل سرخ ظریف
وارنوش varnosh : دریـاچه وان، از سمبلهای تاریخ ارامنـه